یکی از حوادث زندگانی رسول گرامی اسلام (ص) مسأله معراج میباشد. سفر شبانه و عروج آسمانی به جهت نشان دادن بخشی از آیات عظمت الهی، به پیامبر(ص) انجام گرفته و با توجه به شایستگیهای ایشان در ابعاد مختلف برای این سفر، از سوی حقتعالی، از مکه معظمه به مسجدالاقصی و از آنجا به آسمانها، انتخاب شدند.
حضرت رسول اکرم (ص) در جریان ابلاغ رسالت در مکه شکنجههای جسمی و روانی و سختیهای زیادی را متحمل شدند، از جمله در سال هفتم بعثت سران قریش با یکدیگر پیمان محاصره اقتصادی علیه بنیهاشم را امضاء کردند و اهداف آنها چیزی جز جلوگیری از گسترش اسلام و افزایش تعداد مسلمانان نبود و در حقیقت برای نابودی اسلام چنین برنامهای را تدارک دیدند و به مدت سه سال رسول الله (ص) و مسلمانان در شعب ابوطالب بسر بردند و انواع و اقسام رنجها را برای حفظ دین اسلام و وجود رسول خدا (ص) به جان خریدند. پس از خروج از شعب ابوطالب که با امدادهای الهی صورت گرفت، پیامبر (ص) دو یار باوفای خود را از دست دادند، حضرت ابوطالب و خدیجه دو پشتیبان نیرومند و با وفایی برای پیشرفت اسلام بودند. مرگ این عزیزان، به شدت پیامبر (ص) را غمگین کرد و قریش را در آسیب رساندن به ایشان بیباک ساخته، صدماتی را که تا آن روز به آن حضرت نزده بودند، وارد ساختند، تا جایی که خاک بر سر او میریختند.
پس از پایان یافتن ماجرای شعب ابوطالب، رسول الله (ص) برای یافتن پایگاهی عازم شهر طائف شدند و هدفشان دعوت قبیله ثقیف به اسلام بود، آنان نه تنها دعوت ایشان را نپذیرفتند، بلکه اراذل و اوباش را وادار کردند تا با دشمنام دادن، پیامبر (ص) را سنگباران کنند و در نهایت ایشان را مجروح ساختند.
پس از این همه سختیها در راه پیشبرد اهداف عالیه اسلام، خداوند برای نشان دادن بخشی از آیات و عظمت دستگاه خلقت و رموز هستی، هدیهای بزرگ به رسول گرامی اسلام (ص) داد و خدای متعال برای تسکین و آرامش آن حضرت، وی را به معراج برد. با توجه به اینکه حضرت رسول اکرم (ص) به مرحله بندگی و عبودیت کامل رسیده بودند، این سفر زمینی و عروج آسمانی زمینه را برای اطمینان کامل ایشان به قدرت عظیم الهی فراهم کرد.
معراج یعنی نردبان، پلکان، آنچه بهوسیله آن بالا روند.(1) یا به عبارتی بهتر، معراج یعنی سر به فلک کشیدن و از خاک سوی افلاک شدن است.
برخی اسراء و معراج را ده سال بعد از بعثت(2) و بعضی دوازده سال بعد از بعثت دانستهاند. (3) رسول الله (ص) از خداوند مسألت کرد که بهشت و دوزخ را به او ارائه فرماید، چون شب شنبه هفدهم رمضان، هیجده ماه قبل از هجرت فرا رسید، در حالی که حضرت رسول اکرم (ص) در خانه خود خفته بودند،جبرئیل و میکائیل پیش او آمدند و گفتند برای دیدار آنچه از خداوند مسألت کرده بودی حرکت کن.(4) آنگاه پیامبر (ص) سوار براق شدند و به سوی بیتالمقدس حرکت کردند و در چند نقطه نماز گزاردند، در مدینه، مسجد کوفه، طور سینا و بیت اللحم، سپس وارد مسجدالاقصی شدند و از آنجا به آسمانها رفتند. در اینجا قسمت اول سفر پیامبر (ص) یعنی مسافرت زمینی خاتمه یافت و قسمت دوم یا مسافرت آسمانی از مسجد الاقصی واقع در بیتالمقدس شروع شد.
مدت زمان این واقعه بیش از یک شب نبود و رسول الله (ص) صبح همان شب به خانه امّ هانی دختر ابیطالب برگشتند. مورخین معتقدند حضرت رسول اکرم (ص) آن شب در خانه ام هانی بودند. پس به این نتیجه میرسیم که آن حضرت نماز عشاء و نماز صبح را در مکه خواندند.
«سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکناحوله لنریه من ایاتنا انه هوالسمیع البصیر.»
پاک ومنزه است خدایی که بندهاش را در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی که گرداگردش را پربرکت ساختیم، برد، تا آیات خود را به او نشان دهیم، او شنوا و بیناست.
پیش از اینکه به مسافرت آسمانی حضرت رسول اکرم (ص) و مشاهدات ایشان که از مسجدالاقصی شروع شد، بپردازیم، به ذکر مشخصات این سفر شبانه اعجازآمیز بااستناد به آیه اول از سوره اسراء میپردازیم، آنگاه مشاهدات پیامبر (ص) در لیله المعراج و در کهکشانها را عنوان میکنیم.
1- کلمه «اسرا» نشان میدهد که این سفر شب هنگام واقع شد، زیرا «اسراء» در لغت عرب به معنی سفر شبانه است، در حالی که کلمه «سیر» به مسافرت در روز گفته میشود.
2- کلمه لیلاً مفعول فیه است و بودنش در کلام، این معنا را افاده میکند که این سیر همهاش در شب انجام گرفت؛ هم رفتنش و هم برگشتنش.(6) این سفر به طور کامل در یک شب واقع شد.
3- کلمه «عبد» نشان میدهد که این افتخار و اکرام به خاطر مقام عبودیت و بندگی رسول الله (ص) بود، چرا که بالاترین مقام برای انسان است که بنده راستین خدا باشد.
4- همچنین تعبیر به «عبد» نشان میدهد که این سفر در بیداری واقع شده و این سیر جسمانی بوده است نه روحانی، زیرا سیر روحانی معنی معقولی جز مسأله خواب یا حالتی شبیه به خواب ندارد، ولی کلمه عبد نشان میدهد که جسم و جان پیامبر (ص) در این سفر شرکت داشته، منتها کسانی که نتوانستند این اعجاز را درست درک کنند، احتمال روحانی بودن را به عنوان توجیهی برای آیه ذکر کردهاند،در حالی که میدانیم اگر کسی به دیگری بگوید من فلان شخص را به فلان نقطه بردم مفهومش این نیست که در عالم خواب یا خیال بوده یا تفکر اندیشه او به چنین سیری پرداخته است.
5- مراد از «مسجد الاقصی» به قرینه جمله «الذی بارکنا حوله» بیتالمقدس است و کلمه «اقصی» از ماده «قصو» و این ماده به معنای دوری است، واگر مسجد بیتالمقدس را مسجد الاقصی نامیده، بدین جهت است که این مسجد نسبت به محل زندگی رسول خدا (ص) و مخاطبینی که با او هستند از مسجد الحرام خیلی دور است، زیرا محل زندگی ایشان شهر مکه است که مسجد الحرام در همانجا است. (7)
6- هدف از این سیر، مشاهده آیات عظمت الهی بوده، همانگونه که دنباله این سیر در آسمانها نیز به همین منظور انجام گرفته است تا روح پر عظمت پیامبر (ص) در پرتو مشاهده آیات و بینات، عظمت بیشتری یابد، و آمادگی فزونتری برای هدایت انسانها پیدا کند، نه آنگونه که کوته فکران میپندارند که رسولالله (ص) به معراج رفت تا خدا را ببیند! به گمان اینکه خدا محلی در آسمانها دارد!!
به هر حال رسول الله (ص) گرچه عظمت خدا را شناخته بود، و از عظمت آفرینش او نیز آگاه بود، «ولی شنیدن کی بود مانند دیدن»، در آیات سوره نجم که به دنباله این سفر، یعنی معراج در آسمانها اشاره میکند نیز میخوانیم «لقد رای من آیات ربه الکبری» او در این سفر آیات بزرگ پروردگارش را مشاهده کرد.
7- جمله «بارکنا حوله» بیانگر این مطلب است که مسجدالاقصی علاوه بر اینکه خود سرزمینی مقدس است، اطراف آن نیز سرزمین مبارک و پربرکتی است و این ممکن است اشاره به برکات ظاهری آن بوده باشد، چرا که میدانیم در منطقهای سرسبز و خرم و مملو از درختان مقدس در طول تاریخ کانون پیامبران بزرگ خدا، و خاستگاه نور توحید وخداپرستی بوده است.
8- جمله «انه هوالسمیع البصیر» همان گونه که گفتیم اشاره به این است که بخشش این موهبت به پیامبر (ص) بیحساب نبوده، بلکه به خاطر شایستگیهایی بوده که بر اثر گفتار و گردارش پیدا شد وخداوند از آن به خوبی آگاه است.
9- ضمناً کلمه «سبحان» دلیلی است بر اینکه این برنامه پیامبر (ص) خود نشانهای برپاک و منزه بودن خداوند از هر عیب و نقص است.
10- کلمه «من» در «من آیاتنا» نشان میدهد که آیات عظمت خداوند، آنقدر زیاد است که رسول الله (ص) در این سفر پرعظمت تنها گوشهای از آن رامشاهده کرده است.
از جمله ضروریات دین مقدس اسلام، معراج جسمانی حضرت ختمی مرتبت است که مطابق نص صریح قرآن مجید میباشد و در نخستین آیه از سوره اسراء و در سوره نجم به این مهم اشاره شده است و مورد اتفاق همه فرقههای اسلامی است.
طبق برخی از روایات معتبر، پیامبر(ص) در اثناء راه به اتفاق جبرئیل در سرزمین مدینه نزول کرد و در آنجا نماز گذارد و نیز در مسجدالاقصی با حضور ارواح انبیای بزرگ مانند ابراهیم و موسی وعیسی نماز گذارد وامام جماعت پیامبر (ص) بود، سپس از آنجا سفر آسمانی رسول الله (ص) شروع شد و آسمانهای هفتگانه را یکی پس از دیگری پیمود، در هر آسمان با صحنههای تازهای روبرو شد، با پیامبران و فرشتگان و در برخی از آسمانها با دوزخ یا دوزخیان و در بعضی با بهشت و بهشتیان برخورد کرد، و پیامبر از هر یک از آنها خاطرههای پرارزش و بسیار آموزنده در روح پاک خود ذخیره فرمود و عجائبی مشاهده کرد که هر کدام رمزی و سری از اسرار عالم هستی بود. و پس از بازگشت اینها را با صراحت، ولی با زبان کنایه و مثال، برای آگاهی امت در فرصتهای مناسب شرح میداد، و برای تعلیم و تربیت از آن استفاده فراوان مینمود. این امر نشان میدهد که یکی از اهداف مهم این سفر آسمانی استفاده از نتایج عرفانی و تربیتی این مشاهدات گرانبها بود، و تعبیر پرمعنی قرآن «لقد رای من آیات ربه الکبری» در آیات مورد بحث، میتواند اشاره اجمالی و سربستهای به همه امور باشد.
ذکر این نکته مهم است که بهشت و دوزخی را که پیامبر (ص) در سفر معراج مشاهده کرد، و کسانی را که در آن متنغم یا معذب دید، بهشت و دوزخ قیامت نبود، بلکه بهشت و دوزخ برزخی بود، زیرا طبق آیات قرآن، بهشت و دوزخ رستاخیز بعد از قیام قیامت و فراغت از حساب، نصیب نیکوکاران و بدکاران میشود.
سرانجام به هفتمین آسمان رسید، و در آنجا حجابهایی از نور مشاهده کرد، همانجا که «سدره المنتهی» وجنه المأوی» قرار داشت و پیامبر (ص) در آن جهان سراسر نور و روشنایی به اوج شهود باطنی و قرب الی الله و مقام «قاب قوسین اوادنی» رسید، وخداوند در این سفر او را مخاطب ساخته، و دستورات بسیار مهم و سخنان فراوانی به او فرمود و برخی احادیث قدسی در این سفر بر آن حضرت وارد شده است. (9) همچنین نمازهای پنجگانه بر پیامبر (ص) واجب شد و جبرئیل آمد و همراه پیامبر نمازهای پنجگانه را انجام داد.(10) و رهبری و ولایت علی (ع) مطرح شد.
از امور دیگری که پیغمبر اکرم (ص) در بهشت مشاهده کرد، نور دخترش حبیبه خدا فاطمه زهرا (س) بود. نور زهرا در هر عالمی به نوعی ظهور داشته است. در لیله المعراج در بهشت برای رسول الله (ص) در ساق عرش طلوع کرد وقتی نظر فرمود، نور ائمه را دید، اولی نور علی (ع) بعد فاطمه تا برسد به حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه و در روایت است که فرمود مهدی (عج) را که وصی دوازدهم من است، دیدم مثل کوکب درّی است، و لذا برخی از بزرگان این حدیث را شاهد گرفتهاند که حجهبن الحسن عجل الله تعالی فرجه پس از اصحاب کساء از همه اهل بیت افضل است. (11)
1-معراج، لغو نیست بلکه اسراری قابل توجه دارد (سبحان الذی اسری….).
2-معراج، اردوی خصوصی و بازدید علمی پیامبر (ص) بود وگرنه خداوند بیمکان است (سبحان الذی اسری….).
3-عبودیت، مقدمه پرواز است وعروج، بیخروج از صفات رذیله ممکن نیست (اسری بعبده).
4-انسان اگر هم به معراج برود، باز «عبد» است، پس در بارهی اولیای خدا غلّو نکنیم (اسری بعبده).
5-عبودیت، از افتخارات پیامبر (ص) وزمینه دریافتهای الهی اوست (بعبده).
6-برای قرب به خدا، شب بهترین وقت است (اسرای……لیلاً).
7-شب معراج، شب بسیار مهمی بوده است (لیلاً).
8-اگر استعداد و شایستگی باشد، پرواز یک شبه انجام میگیرد (اسری بعبد و لیلاً).
9-مسجد بهترین سکوی پرواز معنوی مؤمن است (من المسجد).
10-مسجد باید محور کارهای ما باشد (من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی).
11-حرکتهای مقدس، باید از راهها وجایگاههای مقدس باشد (اسری…..من المسجد).
12-سرسبزی و برکات، باید بر محور مسجد و پیرامون آن باشد (المسجد …..بارکنا حوله).
13-بیتالمقدس و حوالی آن، محل نزول برکات آسمانی، مقر پیامبران و فرودگاه فرشتگان در تاریخ بوده است (بارکنا حوله).
14-ظرفیت علمی انسان، از دانستنیهای زمین بیشتر و شگفتیهای آسمان نیز از زمین بیشتر است (اسری….لنریه من آیاتنا).
15-هدف معراج، کسب معرفت و رشد معنوی بود (لنریه من آیاتنا).
16-آیات الهی آنقدر بیانتهاست که رسول خدا (ص) نیز توان دستیابی به همه آنها را ندارند (من آیاتنا).
17-خداوند به مخالفان هشدار میدهد که آنان را میبیند و سخنانشان را میشنود(12) (السمیع البصیر).
در پیش گفته شد که وجود مقدس پیامبر (ص) هنگام مراجعت از معراج در بیتالمقدس فرود آمدند و راه مکه و وطن را پیش گرفتند، و در بین راه به کاروان تجارتی قریش برخوردند، در حالی که آنان شتری را گم کرده بودند و به دنبال آن میگشتند. رسول الله (ص) از مرکب فضاپیمای خود در خانه «ام هانی» پیش از طلوع فجر پائین آمدند و برای اولین بار راز خود را به او گفتند. (13) ام هانی از ایشان خواست این ماجرا را برای کسی تعریف نکنند، زیرا ممکن است آزاری به پیامبر (ص) برسانند و ایشان را تکذیب نمایند. اما حضرت رسول اکرم (ص) که تمام اعمال وافعالشان در جهت رضای خدا و عمل به دستور حقتعالی بود، فرموده باشند به خدا سوگند برای آنها خواهم گفت و چون این خبر را به آنان دادند، تعجب کردند وگفتند هرگز چنین چیزی نشنیدهایم.
قریش به عادت دیرینه خود به تکذیب ایشان برخاستند و گفتند اکنون در مکه کسانی هستند که بیتالمقدس را دیدهاند، اگر راست میگوئی، کیفیت ساختمان آنجا را تشریح کن. ابوجهل گفت: بپرسید بیتالمقدس چند استوانه داشت و چند قندیل دارد؟ پس جبرئیل صورت بیتالمقدس را در برابر آن حضرت بازداشت که آنچه پرسیدند جواب فرمود. (14) رسول خدا (ص) حوادثی را که در میان مکه و بیتالمقدس رخ داده بود بازگو نمود و گفت در میان راه به کاروان فلان قبیله برخوردم و شتری از آنها گم شده بود. قریش گفتند: از کاروان قریش خبر ده، گفت آنها را در تنعیم (ابتدای حرم است) دیدم و شتر خاکستری رنگی در پیشاپیش آنها حرکت میکرد، وکجاوهای روی آن گذارده بودند و اکنون وارد شهر مکه میشوند، قریش از این خبرهای قطعی سخت عصبانی شدند، گفتند اکنون صدق و کذب گفتار او برای ما معلوم میشود، ولی چیزی نگذشت طلیعه کاروان ابوسفیان پدیدار شد و مسافرین جزئیات گزارشهای آن حضرت را نقل نمودند.
چون از کاروان علاماتی که حضرت فرموده مشاهده کردند، گفتند والله که ما مانند این ندیدیم و نشنیدیم «ان هذا الاسحر مبین» این سحر روشن است «به جهت فرط جهالت و غوایت قریش بود که حقتعالی اول فرمود که من محمد را به مسجد اقصی بردم و نگفت که به آسمان بردم، چه اگر در اول بار چنین گفتی تعجب ایشان بیشتر بودی و در تکذیب بیشتر مبالغه کردندی پس او گفت در این سوره که او را به مسجد اقصی بردم وچون به امارت و علامات مذکور تجویز آن کردند، حدیث معراج و بردن او را به آسمان و به عرش نزدیک گردانیدن او را در سوره النجم بیان فرموده فی قوله «فکان قاب قوسین أوأدنی»(15)
ادامه دارد
1-حسن عمید، فرهنگ فارسی عمید، ص 1138.
2-ابنکثیر، السیره النبوه، ج 2، ص 93.
3-محمدبنسعد کاتب واقدی، طبقات، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، ج 1، ص 210.
4-همان منبع ص 210.
5-جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج 12، ص 8 تا 10.
6-علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، ج 13، ص 8.
7-همان منبع، ج 13، ص 8.
8-دکتر اصغر منتظرالقائم، تاریخ صدر اسلام، ص 91.
9-تفسیر نمونه، ج 22، ص 506.
10-طبقات، ج 1، ص 210.
11-معراج، آیت ا… شهید دستغیب، ص 60.
12-محسن قرائتی، تفسیر سوره اسراء، ص 13 تا 15.
13-استاد جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج1، ص 306.
14-علامه مجلسی، حیوه القلوب، ج 3، ص 743.
15-ملا فتحا… کاشانی، تفسیر کبیر منهج الصادقین، ج 5، ص 252-253.